داستان من از آنجا شروع شد كه نوجواني پر تلاش بودم و به رسم روزگار مجبور به تحصيل در رشته رياضي فيزيك شدم چرا كه تحصيل در هر رشته ديگر معادل زياني جبران ناپذير و از دست دادن فرصتي استثنايي بود ، به ناچار در ادامه تا 22 سالگي فارغ التحصيل از رشته مهندسي مكانيك دانشگاه تهران شدم، علاقه وافر به شغلي داشتم كه با جامعه سروكار مستقيم داشته باشد و به همين جهت در كودكي در اوقات فراغتم ، كنار خيابان بيسکوييت يا آدامس و يا مقابل اداره پست تمبر يادگاري مي فروختم يا به هر نحوي از انحاء دستفروشي مي كردم ، از تعامل با مردم لذت مي بردم، ولي من تبديل شده بودم به مهندس مكانيك فارغ التحصيل دانشكده فني دانشگاه تهران با سمت مدير فروش جرثقيلهاي صنعتي! موضوعي بسيار خاص و خاص تر از آن كه بتوانيد تصور كنيد ، چرا كه مثلا نياز بازار ايران به محصول توليدي ما يكصد دستگاه در سال بود در حاليكه حدود 60 شركت در اين زمينه مشغول فعاليت بودند! بگذريم ، علوم انساني از علايق من بود ولي چه مي شد كرد چرا كه حيف بود با نمره بالاي رياضي ، مهندس نمي شدم! بالاخره در اثناي شغل مهندسي مهمترين تصميم تحصيلي خود را گرفتم و پس از 10 سال دوري از درس و دانشگاه اقدام به تغيير رشته گرفتم و بقول بچه هاي فني رفتم سراغ رشته علوم انساني دانشكده فني يعني كارشناسي ارشد مهندسي صنايع با گرايش مديريت سيستمها و بهره وري ، بدليل علاقه فراوان طي 4 ترم با معدل الف از دانشگاه علم و صنعت فارغ التحصيل شدم .
اكنون پس از تغيير رشته ديگر نوبت تغيير شغل رسيده بود، صنعت بيمه ، اين حرفه را كاملا مطابق با علايق خود يافته بودم خصوصا تعامل تنگاتنگش با قشر وسيعي از جامعه ، چرا كه هرشخص از بدو تولد تا آخرين لحظه عمرش بيمه شده اين صنعت است ، مدتها بود نظرم به اين صنعت جلب شده بود ، صنعتي كه با ضريب نفوذ بسيار بالا در كشورهاي پيشرفته دنيا و آرامش و اطميناني كه اصطلاح insurance بدنبال داشت ذهن مرا مشغول كرده بود .
در كشور ما نه تنها اصطلاح بيمه بر گرفته از آرامش و اطمينان نيست و بدليل ذهنيت منفي عموم مردم كه بيمه را نوعي دزدي علني از جيبشان تلقي نموده ،از ضريب نفوذ بالائي نيز برخوردار نيست ، اغلب بيمه گذاران بر اين اعتقادند در لحظه مورد انتظار شركت بيمه پشتشان را خالي خواهد مي کند.
تصميم گرفته بودم از صفر صفر شروع كنم و اين ذهنيت را به سهم خود از ذهن بيمه شدگانم تغيير دهم ، در اين اثناء خداوند متعال سازوكار و زمينه شروع به كار مرا فراهم نموده بود ، چرا كه خواهرم با يك نماينده بيمه ازدواج كرده بود و به توصيه دامادمان ، همسرم نيز نماينده 1101 بيمه کارآفرين شده بود و من بعنوان بازارياب همسرم شروع بكار كردم و تجارب مهندسي را در بيمه بکار گرفتم.
در كوتاه ترين مدت در رشته هائي كه مردم هيچ ذهنيت مثبتي از بيمه نداشتند رضايتمندي بسيار بالايي كسب نموده و جالب اينكه تك تك واحدهاي گذارانده شده در رشته مهندسي به كمكم آمده بودند و از كاربرد آنها در بيمه نتيجه مي گرفتم، بطوريكه پس از 5 سال فعاليت شبانه روزي ديگر، خدمات يك شركت بيمه نياز بيمه شدگانم را برآورد نميكرد و سراغ رسمي كردن شغل خود و اخذ پروانه كارگزاري رسمي از بيمه مركزي جمهوري اسلامي براي پوشش كليه رشته هاي بيمه اي از كليه شركتها رفتم ، در مدت بسيار كوتاهي تعداد بيمه شدگان به چند صد هزار نفر رسيد و مي بايست با ادغام فن آوري اطلاعات در صنعت بيمه خدمات خود را تحت وب به بيمه شدگانم ارائه مي نمودم ، بطوريكه ارتقاء رضايتمندي بيمه شدگانم كاملا مشهود بود و بُعد زماني و مكاني كارگزاري و بيمه شدگان از ميان رفت و اکنون مي توانم بصورت آنلاين در خدمت كليه بيمه شدگانم در سراسر كشور باشم ، همواره خوشحالم كه مي توانم حس خوب آرامش و اطمينان و هميشه در دسترس بودن را در لحظات سخت حادثه ، را به آنها هديه نمايم.
نوشيدني مورد علاقه ام : نسكافه و شربت بيد مشك
غذاي مورد علاقه ام : كله پاچه و ماكاروني
موسيقي مورد علاقه ام: موسيقي بي كلام
فيلم مورد علاقه ام : كمدي
افشین شاکر | ١٣٩٣/٠٨/٢٤ - ١٣:٠٤ | ٥ | ٠ | پاسخ به این نظر |
لیلا خادم | ١٣٩٥/٠٩/١٤ - ١٦:٠٤ | ٠ | ٠ | پاسخ به این نظر |
ناشناس | ١٣٩٦/٠٢/١٠ - ٠٨:٥٢ | ١ | ٠ | پاسخ به این نظر |
نام: | |
ایمیل: | |
نظر: | |